تا گفتم السلام علیکم ... شروع شد
دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۰۶ ق.ظ
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادة سهشنبه شب قم شروع شد
آیینه خیره شد به من و من به آیینه
آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد
خورشید ذرهبین به تماشای من گرفت
آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد
وقتی نسیم آه من از شیشهها گذشت
بیتابی مزارع گندم شروع شد
موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد
از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد
در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم ... شروع شد
فاضل نظری
- ۹۲/۰۴/۰۳
سلام برادر
درمورد پیاده روی اربعین که دوست داری بروی اگه جایی ثبت نام کردی با خبر دار شدی خبر کن هاااا!!!!
یاحق