انصافا زبان انسان از این همه درنده خویی این جماعت بند میاد...
اما شعر انگار زبان دیگریست:
احمد بابایی
خبر، آمیخته با بغض گلوگیر شدهست
سیل دلشوره و آشوب، سرازیر شدهست
سرِ دین، طعمهی سرنیزهی تکفیر شدهست
هر که در مدح علی(ع) شعر جدید آوردهست
گویی از معرکهها نعش شهید آوردهست
روضهی مشک رسیدهست به بیآبیها
خون حق میچکد از ابروی محرابیها
باز هم حرمله... سرجوخهی وهابیها
کوچه پسکوچهی آینده، به خون تر شده است
باز بوزینهی کابوس، به منبر شده است