صعود...

قصه هبوط ، حکایت هجران و غربت انسان است...

صعود...

قصه هبوط ، حکایت هجران و غربت انسان است...

مشخصات بلاگ

قصه هبوط ، حکایت هجران و غربت انسان است و این خطاب «إهبطو منها جمیعأ» نگاشته بر لوح ازلی فطرت ، باقی است تا ابد الاباد که توبه آدم مقبول افتد و از این ارض هبوط به دارالقرار باز گردد؛ از این مهبط عقل به جمع سلسله داران مقیم کوی عشق ، پس همه از آن جاست که این ارض " مهبط " آدمی است نه " خانه قرار" او و از همین است بی قراری عاشق و غم غربتی که سینه اش را تنگ می دارد.
شهید آوینی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سید مهدی مصباحی» ثبت شده است

زیر پایش خدا غزل می ریخت
غزلی را که از ازل می ریخت
آن امامی که تا سحر امشب
روی لب های من غزل می ریخت
 
شب شعر مرا چه شیرین کرد
بین هر واژه ای عسل می ریخت
 
آن که در جیب کودکان یتیم
قمر و زهره و زحل می ریخت
 
آن کریمی که در پیاله دست
هرچه می ریخت لم یزل می ریخت
 
از هر آن کوچه ای که رد می شد
حسن یوسف در آن محل می ریخت
 
تیغ خشمش ولی به وقت نبرد
رنگ از چهره اجل می ریخت
 
شتر سرخ را به خون غلتاند
لرزه بر لشگر جمل می ریخت
 
آن امامی که روز عاشورا
از لب قاسمش عسل می ریخت
برقعی
- - - - - - - - 
پ.ن: امیدوارم امشب، مرحوم سید مهدی عزیز ما، سر سفره کَرَم جدش امام حسن علیه السلام، میهمان باشه. ان شاءالله.